سر دودمان خاندان نجفى  

 آية اللَّه العظمى آقاى شيخ محمد تقى رازى نجفى اصفهانى    (حدود 1248 - 1185 ق)

 نام - پدر - مادر

 نام : شيخ محمد تقي رازى نجفى اصفهانى معروف به صاحب هداية المسترشدين يا صاحب حاشيه .

 پدر : محمد رحيم بيك استاجلو كه در برخى از كتب تراجم بغلط عبدالرحيم نوشته شده است .

 حاجى محمد رحيم بيك از طرف حكومت وقت در ايوان كيف مصدر امور ديوانى بوده اما سعادت و نيك بختى در اواخر عمر نصيب او گرديده و از كليه مشاغل و مناصب دنيائى اعراض كرده و در اعتاب مقدسه ائمه عراق عليهم السلام مجاور گرديده و به عبادت قيام و اقدام نموده است .

 وداراى چهار فرزند گرديده :

 1 - علّامه محقق شيخ محمد تقى صاحب اين شرح حال .

 2 - علّامه محقق آقاى شيخ محمد حسين رازى اصفهانى حائرى صاحب  فصول  .

 3 - زوجه آقا احمد بهبهانى صاحب مرآة الاحوال نواده ويد بهبهانى .

 4 - زوجه ملا محمد على ابن ملا محمد شفيع خراسانى طهرانى .

 حاجى محمد رحيم بيك در سال 1217 در نجف اشرف وفات يافته و در همان سرزمين در جوار امير المؤمنين عليه السلام بخاك رفته است .

 مادر : دختر اللَّه وردى بيك فرزند مهدى قليخان بيگدلى است كه برخى مهدى قليخان را به اختصار ميرزا مهدى نيز مى‏گويند .

 واين مهدى قليخان يا ميرزا مهدى همان كسى است كه از طرف نادر شاه

 صفحه 14

 افشار و همسرش گوهرشاد بيگم مامور سرپرستى تعميرات صحن مقدس علوى وتذهيب گنبد مقدس امير المؤمنين عليه السلام شد و از سال 1156 تا سال 1160 به مدت چهار سال بدين امر اقدام نمود و نامش در كتيبه‏هاى صحن مبارك نزديك درب طوسى بر كاشيها نوشته شده است .

 اللَّه وردى بيك و پدرش مهدى قليخان در ابتداء هر دو در كرمانشاه ساكن بوده‏اند و لكن به جهت سرپرستى و نظارت بر تعميرات و تذهيب گنبد و صحن مطهر علوى به نجف اشرف منتقل مى‏شوند .

 اللَّه وردى بيك داراى دو دختر است .

 1 - زوجه علامه آقاى محمد على ابن وحيد بهبهانى .

 2 - زوجه حاج محمد رحيم بيك استاجلو مادر شيخ محمد تقى .

 زمان و محلّ ولادت

 در كتب شرح حال و تراجم، زمان و محل ولادت شيخ محمد تقى دقيقاً مشخص نشده است امّا از آنجا كه سن ايشان را در هنگام وفات شصت و اندى مى‏نويسند پس ولادتش احتمالاً بين سالهاى 1185 تا 1187 مى‏باشد .

 وچون پدرش در ايوان كيف ساكن و رياست داشته است باحتمال قوى محل ولادت ايشان نيز در همان ايوان كيف است .

 واز ايوان كيف به همراه پدر يا به همراه برادر يا منفرداً در نوجوانى به عتبات عاليات مهاجرت نموده است .

 شيخ محمد تقى اولين فردى است در خانواده‏اش كه ترك سيره اسلاف وپدران خود را مى‏كند و به تحصيل علم مى‏پردازد .

 صفحه 15

 تحصيلات و اساتيد

 از زمان شروع به تحصيل شيخ و مكان آن و اساتيد اوليه او در مقدمات وسطوح اطلاعى در دست نيست . آنچه مسلم است او درس وحيد بهبهانى درگذشته سال 1205 را چند سال درك نموده است و در همه كتب تراجم او را از شاگردان وحيد مى‏نويسند . بنابر اين مى‏بايست تحصيل را از طفوليت آغاز كرده باشد تا بتواند درس حدود 15 سالگى يا كمى بيشتر به محضر درس وحيد بهبهانى حاضر شود و چند سال نيز از او بهره‏مند گردد . پس اولين استاد درس خارج او وحيد بهبهانى و مكان درس كربلاى معلى است .

 غير از علامه وحيد (1205 - 1117 ق)، شيخ در درس عده‏اى از بزرگان علما ومراجع در كربلا و نجف اشرف و كاظمين شركت نموده است از آن جمله :

 1 - سيد محمد مهدى بحر العلوم طباطبائى (1212 - 1155 ق) صاحب الدرة النجفية .

 2 - شيخ جعفر نجفى كاشف الغطاء (1228 - 1154 ق) و از ايشان اجازه روايت و اجتهاد دارد و به افتخار مصاهرت ايشان نيز نائل آمده است(2)(1) .

 صفحه 16

 3 - سيد على طباطبائى حائري (1231 - 1161 ق) صاحب رياض‏المسائل.

 4 - سيد محسن اعرجى كاظمى (1227 - 1130 ق) .

 مهاجرت به ايران

 شيخ محمد تقى پس از حمله وهابيون به كربلاى معلى و غارت شهر و حرم مطهر أبا عبداللَّه الحسين عليه السلام در سال 1216 و احتمالاً پس از فوت پدرش در سال 1217 در نجف اشرف يا اندكى پس از آن و بعلت عدم وجود امنيت در اعتاب مقدسه و خوف از تكرار واقعه كربلا و احتمالاً ابتلاء به بيمارى و همچنين داشتن مبالغ زيادى قرض كه پرداخت آن در اعتاب مقدسه مشكل بود و به قصد زيارت امام على بن موسى الرضا عليه آلاف التحيه و الثناء به مشهد مقدس مسافرت مى‏كند .

 در مشهد در منزل حاج ميرزا داود خراسانى فرزند ميرزا محمد مهدى اصفهانى وارد مى‏شود و مدت چهارده ماه در مشهد مقدس ميهمان او بوده است .

 در اين مدت حاج ميرزا داود در اكرام ميهمان گرامى خود نهايت جدّ و جهد و كوشش را نموده و قروض ايشان را كه در آن زمان متجاوز از يكهزار تومان بوده است از مال خالص خود اداء مى‏كند و در ضمن اين مدت در نزد ميهمان گراميش نيز فقه و اصول را تلمذ مى‏نمايد .

 پس از چهارده ماه توقف در ارض اقدس رضوى، شيخ از مشهد خارج و بعد از طىّ راه به شهر يزد وارد مى‏شود و در آن شهر به تدريس فقه و اصول مى‏پردازد و مدتى نامعلوم در آن شهر توقف مى‏كند و منقطعه‏اى نيز در آنجا اختيار مى‏كند و از او صاحب دخترى مى‏شود كه اين دختر بعد از بلوغ زوجه حاج عبدالكريم شيرازى مى‏شود .

 از قرائن چنين معلوم است كه شيخ متجاوز از يك سال در يزد مى‏ماند و پس

 صفحه 17

 از آن شايد بعلت عدم مساعدت محيط و سختى معيشت اين شهر را ترك نموده و به اصفهان مهاجرت مى‏نمايد .

 اقامت در اصفهان و تدريس

 ورود شيخ محمد تقى به اصفهان را قبل از سال 1225 ق دانسته‏اند .

 در آغاز در محله احمد آباد ساكن و در مسجد ايلچى حوزه تدريس منعقد مى‏نمايد و در آن نيز به امامت مى‏پردازد .

 پس از مدتى تدريس، أهل علم و طالبان دانش در اصفهان متوجه گوهر گرانبهاى درس و بيان او مى‏شوند و كثرت طالبان علم و علماء در محضر درسش بقدرى زياد مى‏شود كه مسجد ايلچى گنجايش حاضرين در درس و همچنين ظرفيت حضور مؤمنين حاضر در نماز جماعت او را ندارد و لذا حوزه درس او به مسجد شاه اصفهان منتقل مى‏گردد و در آنجا نيز به امامت مى‏پردازد و منزلش را نيز به محله پشت مسجد شاه منتقل مى‏كند .

 تعداد حاضرين در درس شيخ محمد تقى را تا چهارصد نفر نوشته‏اند كه با توجه به جمعيت اصفهان در آن روز واهل علم و حوزه موجود در آن وقت مى‏توان گفت تقريباً تمام طلاب مستعد و فاضل و درس خوان اصفهان در درس ايشان حاضر مى‏شده‏اند و اولين حوزه درسى در آن زمان متعلق به ايشان بوده است .

 حاج شيخ عباس قمى در مورد اين درس مى‏نويسد : « ... در اصفهان سكنى فرمود، فضلاء در درس او اجتماع كردند، مجلس درسش مجمع فضلاء گرديد »(3) .

 مرحوم آية اللَّه ميرزا محمد حسن شيرازى صاحب فتواى تحريم تنباكو در مورد اين درس و چگونگى حضورش مى‏فرمايد : « ... در آن زمان كه در درس شيخ

 صفحه 18

 محمد تقى صاحب حاشيه حاضر مى‏شدم بدليل كثرت جمعيت امكان صحبت با استاد و پرسيدن اشكالات درسى برايم فراهم نمى‏شد، بدين خاطر چند تن از برادران خوش فهم را جمع كردم و بدآنها گفتم : چه خوبست نزد شيخ رفته درخواست وقت معينى از ايشان بكنيم تا درس را به طور خصوصى براى ما بگويد،

 خوبى اين كار اين است كه فرصت طرح اشكالات و نظراتمان فراهم مى‏آيد . دوستان پذيرفته و همگى كه جمعاً چهار نفر بوديم خدمت شيخ رفته و خواسته خود را مطرح كرديم، شيخ از اين پيشنهاد استقبال كرده و با ما انس و الفتى ديگر گرفت . از آن پس هم در درس عمومى شركت مى‏كرديم و هم در درس خصوصى و از اين درس بسيار استفاده مى‏كرديم »(4) .

 اين حلقه درسى عظيم متجاوز از بيست سال تا آخرين روزهاى حيات شيخ ادامه داشته است و جمع كثيرى از مستعدّين با استفاده از محضر علمى او به مراتب بلندى در علم و عمل رسيده‏اند .

 و بر اساس آن چه كه بر نگارنده معلوم شده است شيخ محمد تقى تدريس خود را در فقه و اصول به قلم خود ضبط مى‏نموده است كه حاصل آن در اصول كتاب شريف هداية المسترشدين في شرح اصول معالم الدين و در فقه تبصرة الفقهاء است .

 و چون هر دو كتاب ثمره تدريس شيخ است از نظر علمى هردو از مكانت والائى برخوردارند كه به اهل فن معلوم است .

 صفحه 19

 شاگردان

 از آنجا كه مدت تدريس شيخ در اصفهان متجاوز از بيست سال است و هر دوره درس را نيز حدود شش سال بدانيم بيش از يك هزار و پانصد نفر در اين مدت از حوزه درسى شيخ بهره برده‏اند و در نزد او تتلمذ نموده‏اند كه حصر و احصاء نام آنها كارى بس دشوار است و لكن به برخى از بزرگان آنها ذيلاً اشاره مى‏كنيم :

 1 - ملا احمد بن عبداللَّه خوانسارى .

 در يكى از سالها كه فتح عليشاه قاجار به اصفهان آمد، در ملاقات با شيخ از ارشد تلامذه ايشان سؤال مى‏نمايد، و شيخ در جواب مى‏فرمايد : ملا احمد خوانسارى .

 ملا احمد خوانسارى در سالهاى بعد از شيخ ساكن دولت آباد ملاير مى‏شود و كتاب مصابيح الاصول را در بيش از بيست هزار بيت تأليف مى‏نمايد .

 2 - علامه ميرزا محمد باقر چهارسوقى خوانسارى اصفهانى (1313 - 1226 ق) صاحب روضات الجنات .

 3 - شيخ محمد تقى گلپايگانى .

 وى از بزرگان اساتيد نجف اشرف در علم وحكمت و فلسفه است و از شيخ محمد تقى نيز اجازه روايت دارد و در سال 1292 در نجف و فات يافته است .

 4 - مولى محمد تقى بن حسينعلى هروى اصفهانى حائرى (1299 - 1217  ق) .

 وى از اصفهان به كربلا مهاجرت نموده و به تاليف و تدريس پرداخته است شرح حال او را در مكارم الآثار 627/3 بيابيد .

 5 - سيد محمد حسن بن محمد تقى مستجاب الدعوة خواجوئى اصفهانى.

 متوفى در سال 1263 مدفون در تخت فولاد اصفهان در جنب والدش .

 صفحه 20

 6 - مير سيد حسن بن على حسينى معروف به مدرس (1273 - 1210 ق) .

 از بزرگان فقهاء و مدرسين اصفهان است .

 7 - ميرزا محمد حسن بن محمود حسينى شيرازى (1312 - 1230 ق) .

 آية اللَّه مجدد شيرازى صاحب فتواى تحريم تنباكو و مرجع على الاطلاق شيعه در عصرش .

 8 - سيد ميرزا حسن بن محمد معصوم رضوى مشهدى .

 متوفى سال 1278 .

 9 - آقا حسين ورنامخواستى لنجانى اصفهانى .

 10 - علامه آقا شيخ محمد حسين رازى اصفهانى حائرى (... - 1255 ق) .

 ابن محمد رحيم، برادر كهتر شيخ محمد تقى است و كتاب ارجمندش در علم اصول به نام الفصول مشهور آفاق است . شرح حال جامع وى را در كتاب تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير 1 / ( 184 - 213) مى‏توانيد بيابيد .

 11 - علامه ملا حسينعلى بن نوروز على تويسركانى اصفهانى .

 متوفى سال 1286 و مدفون در تكيه آقا حسين خوانسارى در تخت فولاد اصفهان شرح حال ايشان را در كتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان / 306 مى‏توانيد بيابيد .

 12 - حاج ميرزا داود ابن ميرزا محمد مهدى شهيد اصفهانى خراسانى (1240 - 1190 ق) .

 همانگونه كه در عنوان مهاجرت شيخ به ايران گذشت صاحب عنوان چهارده ماه در مشهد مقدس از شيخ محمد تقى استفاده علمى نموده است .

 13 - علامه مولى زين العابدين گلپايگانى (1289 - 1218 ق) .

 از شاگردان و مجازين شيخ محمد تقى و در گلپايگان مدفون است به فوائد الرضويه 195/1 و مقدمه انوار الولاية از تأليفات وى مراجعه شود .

 14 - آقا سيد محمد صادق بن مهدى موسوى خوانسارى (1208 -

 صفحه 21

 5 يا1254 ق) .

 مدفون در كربلا، به الكرام البررة 647/2 مراجعه شود .

 15 - ملا عبدالجواد بن محمد على بن احمد تونى اصفهانى خراسانى .

 حكيم معروف اصفهان و استاد فلسفه، و تدريس كتب حكمت و طب در اواخر حياتش منحصر به او بوده است . در سال 1281 در اصفهان وفات كرد .

 16 - ملا على قارپوز آبادى زنجانى (1290 - 1209 ق) .

 وى پانزده سال از محضر شيخ محمد تقى استفاده علمى نموده و جوامع الاصول را در دو مجلد تصنيف كرده و كتاب صيغ العقود از تأليفات مشهور ايشان است كه بارها بچاپ رسيده است .

 17 - شيخ فتح اللَّه بن رجبعلى بن محمد صالح بن محمد شاردى قزوينى .

 از بزرگان علماء قزوين و مؤلف اصل الاصول ومناهج الطريقة في احكام الشريعة است، فوت او را پس از سال 1257 ق مى‏نويسند .

 18 - مير محمد ابن مير محمد حسين شهرستانى حائرى .

 از شيخ محمد تقى اجازه روايت دارد و حدود سال 1290 ق وفات يافته است . در الذريعة 22/11 اجازه او را ذكر مى‏كند .

 19 - شيخ محمد بن محمد على بن محمد شفيع خراسانى طهرانى نجفى .

 شاگرد و خواهرزاده و داماد شيخ محمد تقى است و جلد سوم هداية المسترشدين را او از مسوده به بياض خارج نموده و همچنين بهترين طبع حجرى هداية نيز به تصحيح او به انجام رسيده است و به هداية نيز تعليقاتى دارد . شرح حال او را در تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير 260/3 بيابيد .

 20 - آقا مهدى ابن ملا محسن ابن ملا سميع كرمانشاهى .

 از اعقاب مرحوم ملا محسن فيض كاشانى است . شرحى بر شرايع دارد ودر حدود سال 1281 در كرمانشاه وفات يافته و همانجا مدفون است .

 21 - شيخ مهدى كُجورى شيرازى .

 صفحه 22

 وى شرح مطبوعى بر رسائل شيخ انصارى دارد و سال 1293 ق در شيراز وفات نمود و در تكيه حافظيه مدفون شد .

 22 - حاج ملا هادى بن مهدى سبزوارى (1289 - 1212 ق) .

 فيلسوف بزرگ متخلص به اسرار صاحب تاليفات متعددة از آن جمله منظومه و شرح آن در منطق و فلسفه، در شرح حال او رسائلى نگاشته شده است .

 23 - حاج ميرزا هداية اللَّه أبَرْسِجى شاهرودى .

 متوفى سال 1281 در مكه مكرمه و مدفون در قبرستان ابو طالب عليه السلام .

 تأليفات

 از آن جا كه طول حيات شيخ را تحصيل و تدريس گرفته است، مؤلفات ارجمندى نيز ازايشان به يادگار ماند از آن جمله مى‏توان كتابهاى زير را نام برد :

 1 - اجوبة المسائل .

 پاسخهاى ايشان به استفتائاتى است كه به محضر شريفش وارد شده است و به برخى از آنها نيز تفصيلاً جواب داده است .

 2 - احكام نماز .

 صورت نسخه‏اى از آن كه در زمان حيات مؤلف به سال 1243 ق در سيصد صفحه استنساخ شده در نزد حقير است .

 ودر كتابخانه آية اللَّه مرعشى رحمه الله در قم نيز نسخه‏اى ديگر از آن به شماره 655 نگهدارى مى‏شود، به فهرست نسخه‏هاى خطى آن كتابخانه 251/2 مراجعه شود .

 3 - تبصرة الفقهاء .

 فقه استدلالى ايشان است و معظم ابحاث كتاب الطهارة و بحث اوقات صلاة و قسمتى از كتاب الزكاة و قسمتى از بيع را دارا مى‏باشد .

 صورت نسخه خط مؤلف و نسخه ديگرى كه از روى آن نوشته شده است در

 صفحه 23

 آغاز و انجام رساله احكام نماز صاحب هداية المسترشدين

 صفحه 24

 صفحه‏اى از تبصرة الفقهاء، صاحب الهداية بخط مؤلف

 صفحه 25

 نزد نگارنده موجود است . اهل فن ارزش و دقت اين كتاب فقهى را همانند كتاب هداية المسترشدين در اصول مى‏دانند .

 4 - تقريرات بحث فقه سيد بحر العلوم .

 اين تقريرات بحث طهارت به صورت شرحى بر وافى نگاشته شده است . چنانچه علامه طهرانى در ترجمه معظم له در الكرام البررة 27/1 مى‏فرمايد : « وله شرح طهارة الوافي للفيض من تقرير استاذه السيد مهدي » .

 5 - رساله‏اى در بحث دوران امر بين اقل واكثر در علم اصول .

 اين رساله را در رد استادش علامه سيد محسن اعرجى كاظمى نگاشته است و نبيره مؤلف علامه ابو المجد شيخ محمد رضا نجفى در حاشيه بر روضات در مورد اين رساله مى‏نويسد : « له ردود على العلامة السيد محسن الكاظمي قدس سره في مسألة الاقل والاكثر رايتها بخطه الشريف »(5) .

 6 - رساله‏اى در عدم مفطريت توتون .

 علامه طهرانى در الذريعة 238/15 آنرا در رد بعض از معاصرين شيخ مى‏داند وهمچنين در الكرام البررة 217/1 .

 7 - رساله عمليه به زبان فارسى .

 علامه طهرانى آن را در الكرام البررة 217/1 ياد مى‏كند .

 8 - رساله در فساد شرط ضمن العقد في شرط الضمان لو ظهر المبيع مستحقاً للغير .

 علامه طهرانى آن را در الذريعة 183/14 و الكرام البررة 217/1 ذكر مى‏كند .

 9 - شرح اسماء الحسنى .

 در الذريعة 88/13 علامه طهرانى و در ريحانة الأدب 449/2 مدرس خيابانى ذكر شده است .

 صفحه 26

 10 - كتاب الطهارة .

 علامه طهرانى آن را در الذريعة 184/15 معرفى مى‏كند و در الكرام البررة 217/1 بنقل از تكمله امل الامل مرحوم علامه سيد حسن صدر كاظمينى قدس سره چنين نقل مى‏كند كه در مورد اين كتاب مى‏فرمايد : « رأيته وهو في غاية التحقيق يبلغ قدر طهارة المعالم » .

 آقاى استادى نيز نسخه‏اى از آن در « يكصد و شصت نسخه از يك كتابخانه شخصى » / 27 كه فهرست مخطوطات مكتبه شخصى خودشان بوده است معرفى مى‏نمايد، البته اين مكتبه به كتابخانه آية اللَّه مرعشى قدس سره منتقل گرديده است .

 11 - مسألة الظنون .

 صاحب روضات آن را در شرح حال ايشان ياد مى‏كند و مى‏فرمايد : « وهي فيما ينيف على ثلاثة آلاف بيت، وقد نقح فيها القول بوجود ما به كفاية الفقيه من الظنون المخصوصة وعدم حجية الظن المطلق بما لا مزيد عليه »(6) .

 12 - هداية المسترشدين في شرح اصول معالم الدين .

 اين كتاب از اولين كتابهاى است كه در ايران به چاپ‏رسيده است اولين چاپ آن در سال 1269 ه . ق انجام شد پس از آن در سالهاى 1272 و1281 و1283 و1310 ق مكرراً در تهران به چاپ رسيده است .

 وقريب پانزده سال پيش نيز توسط مؤسسة آل البيت عليهم السلام در قم افست شد، وبه همت مرحوم آية اللَّه والد آقاى حاج شيخ مهدى مجد الاسلام نجفى طاب ثراه در سه مجلد بزرگ توسط مؤسسه نشر اسلامى وابسته به جماعه مدرسين حوزه علميه قم در سال 1420 و1421 ق در قم مقدسه طبع حروفى و محققانه شده است .

 مرحوم والد طاب ثراه در مقدمه‏اى حدود سى صفحه به معرفى اين اثر

 صفحه 27

 ارزشمند مى‏پردازند كه خواننده مى‏تواند به آن مقدمه عالمانه مراجعه نمايد(7) .

 شيخ محمد تقى بواسطه تأليف اين كتاب به صاحب هداية و صاحب حاشيه در حوزه‏هاى علميه معروف است .

 صفحه 28

 آغاز كتاب الطهارة صاحب هداية المسترشدين، بخط مؤلف

 صفحه 29

 صفحه‏اى از بحث انسداد هداية المسترشدين، بخط مؤلف

 صفحه 30

 فرزندان

 شيخ محمد تقى از نسمه خاتون معروف به حبّابه(8) دختر شيخ جعفر كاشف الغطاء صاحب دو فرزند شد :

 1 - آية اللَّه العظمى آقاى حاج شيخ محمد باقر نجفى اصفهانى .

 2 - مخدره شهربانو زوجه آقا شيخ محمد طهرانى نجفى(9) .

 واز منقطعه يزديه نيز صاحب يك دختر شد :

 3 - زوجه مرحوم حاج عبدالكريم شيرازى .

 شيخ سرسلسله يكى از بزرگترين بيوت علمى شيعه

 خداوند تبارك و تعالى بر اين مجتهد رنج كشيده منت گذاشت و با وجود اينكه فقط يك پسر از او بعنوان اولاد ذكور باقى ماند، ولكن نسل و ذريه طيبه‏اى به او عطاء كرد كه يكى از بيوت عظيم علمى شيعه را تشكيل مى‏دهند و مدت دو قرن است كه تا كنون در آسمان علم و فضيلت و فقاهت و مرجعيت همچون ستارگانى درخشان نورافشانى مى‏كنند .

 علامه طهرانى در اين مورد مى‏نويسد : « آل صاحب الحاشية بيت علم جليل في اصفهان يعد من أشرفها وأعرقها في الفضل، فقد نبغ فيه جمع من فطاحل العلماء ورجال الدين الأفاضل، كما قضوا دوراً مهماً في خدمة الشريعة، ونالوا

 صفحه 31

 الرئاسة العامة لا في اصفهان فحسب، بل في ايران مطلقاً ... »(10) .

 علامه محقق آقاى حسينى اشكورى در شرح حال شيخ كه در مقدمه هداية المسترشدين طبع جديد به چاپ رسيده است چنين مى‏نگارد : « بزغ نجم هذه الاُسرة العلمية في اصفهان منذ نحو سنة 1225 حيث هاجر الشيخ في ما يقرب من هذا التاريخ من يزد إليها واشتهر بالمقام العلمي الرفيع والزهد والتقوى والتفّ حوله الخاصة والعامّة وانتهت إليه الزعامة العلمية والامامة . اشتهر من الاُسرة علماء مشاهير وفضلاء ذوي الأقدار والمكانة، كانوا ولم يزالوا موضع احترام العلماء وحفاوة سائر الطبقات المؤمنة في اصبهان و غيرها نذكر اسماء بعضهم كنماذج بارزة لا للحصر ... »(11) .

 نتيجه شيخ، علامه الفت در نسبنامه كه آن را در تاريخ شوال المكرم ال 1343 در اصفهان به پايان برده است مى‏نويسد : « چنانچه دانستيم اين خانواده زياده بر يكصد سال است كه در اصفهان و نواحى آن برياست و اقتدار مى‏گذرانند . مداخلاتشان در امور دولت و ملت ايران ممكن است كه قسمتى از تاريخ اين مملكت را اشغال كند . تصرفاتشان در خصوص عقايد و احوال اجتماعى اصفهان آثارى بيادگار باقى گذارده كه قابل اهميت است .

 بالاخره اشتغالشان بزمامدارى از روحانيت مذهب شيعه از آن دو وظيفه مشهورتر و اهميت آثارش افزونتر است »(12) .

 مرحوم آية اللَّه والد آقاى حاج شيخ مهدى مجد الاسلام نجفى طاب ثراه نيز كه از نوادگان شيخ‏اند در مقدمه طبع جديد هداية المسترشدين چنين مى‏نگارند : « رزق اللَّه تعالى صاحب الهداية نسلاً طيباً وبيتاً جليلاً، نشاء فهم كثير من العلماء والفقهاء والمراجع بحيث كتب العلامة السيد مصلح الدين المهدوي رحمه الله تعالى ثلاث

 صفحه 32

 مجلدات كبيرة في تراجمهم وقد طبع الكتاب »(13) .

 وعلامه مهدوى رحمه الله در كتاب سيرى در تاريخ تخت فولاد اصفهان در معرفى مدفونين تكيه و بقعه شيخ چنين مى‏نگارد :

 « شيخ محمد تقى بن محمد رحيم ايوان كيفى (ايوان كئى) عالم فقيه مجتهد اصولى . از مدرسين طراز اول اصفهان كه عده زيادى از علماء وبزرگان خدمتش تحصيل كرده‏اند وبه مقام اجتهاد رسيده‏اند . امام جماعت مسجد جامع عباسى (مسجد شاه) كه تاكنون امامت ورياست در خاندان او برقرار است . مؤلف كتاب هداية المسترشدين در اصول در سه مجلد، نويسنده كتابى بنام « بيان سبل الهداية في ذكر أعقاب صاحب الهداية يا تاريخ علمى واجتماعى اصفهان در دو قرن اخير » در سه مجلد در شرح حال اين خاندان تأليف نموده و به چاپ رسيده است ... »(14) .

 حسن ختام اين عنوان را كلام علامه موحد ابطحى دامت بركاته قرار مى‏دهيم كه چنين مى‏نگارد : « خاندان مسجد شاهى [ نجفى ] در طول دو قرن شمار زيادى از علماء و مراجع دينى و نيز مؤلفين و رهبران اجتماعى را در بر گرفته و به عنوان يكى از مهمترين خاندانهاى علمى و اجتماعى در عالم تشيع و حوزه‏هاى علميه و بالاخص شهر دينى و تاريخى اصفهان درخشيده است »(15) .

 و بالجملة آنچه كه از نسل شيخ ظاهر شده و اين بيت عظيم را تشكيل داده است، در واقع آنگونه كه سينه به سينه و پدر در پدر به ما رسيده است استجابت دعاى شيخ اكبر كاشف الغطاء قدس سره است كه در شب زفاف شيخ و دخترش دست به دعاء برداشت و از خداوند تبارك و تعالى چنين خواست كه : « خداوندا علم و فقاهت و مرجعيت و روحانيت و ترويج شريعت را تا قيامت در نسل آنها قرار بده » .

 و بحمد اللَّه تعالى اين دعاى شيخ اكبر كاشف الغطاء قدس سره تاكنون كه متجاوز از

 صفحه 33

 دو قرن از آن مى‏گذارد به اجابت ذات اقدس الهى رسيده است، وان شاء اللَّه تعالى ومنّه و فضله و كرمه و شفاعة نبيّه و آله عليهم السلام تا قيامت نيز مستجاب خواهد بود آمين يا ربّ العالمين .

 وفات و مدفن

 شيخ محمد تقى ظهر روز جمعه پانزدهم ماه شوال 1248 ق به جوار رحمت حق و به ديار باقى مى‏شتابد، يكى از دو رئيس روحانى وقت اصفهان يعنى آيتين سيد محمد باقر حجة الاسلام شفتى يا حاجى محمد ابراهيم كلباسى 0 به همراه جمعيت مشيعين بر ايشان نماز مى‏خواند . و در بقعه تكيه‏اى كه بعدها به نام خود شيخ به تكيه شيخ محمد تقى(16) معروف شد دفن مى‏گردد .

 و برخى از عوام آن را تكيه مادر شاهزاده نيز مى‏گويند، چون اولين كسى كه در اين بقيعه بخاك سپرده شد مريم خاتون گرجى درگذشته به سال 1246 دايه سيف الدوله سلطان محمد ميرزا فرزند فتحعلى شاه قاجار است . و او (سيف الدوله) سى و هفتمين يا سى وهشتمين فرزند فتحعلى شاه و مادرش تاج الدوله طاووس خانم اصفهانيه كه چهل و دومين همسر شاه بوده است مى‏باشد .

 فتحعلى شاه در سال 1224 با او ازدواج كرد و طاووس خانم را ملقبه به تاج الدوله نمود .

 تخت مرصع مشهور به تخت طاووس كه پيش از ازوداج ايشان به آن تخت خورشيد مى‏گفتند بعد از ازدواج با وى به تخت طاووس مشهور شد .

 وى براى شاه چند فرزند پسر آورد بنامهاى سلطان محمد ميرزا سيف الدوله

 صفحه 34

 كه نامش گذشت و فرح ميرزا نيّر الدوله وسلطان احمد ميرزا عضد الدوله .

 طاووس خانم بعد از جلوس محمد شاه در اواخر عمر به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا ساكن شد و همان جا وفات كرد و در صحن اميرالمؤمنين  عليه السلام مدفون گرديد(17) .

 بنابر اين تحقيق مريم خاتون گرجى دايه سيف الدوله است نه مادر او كه بغلط در افواه قرار گرفه است و وى زن مؤمنه‏اى بوده و وصى خودش را نيز مرحوم آقا شيخ محمد تقى قرار مى‏دهد . پس از فوتش به حسب دستور شيخ براى او توسط معتمد الدوله منوچهرخان گرجى اين بقعه بناء مى‏گردد .

 مرحوم گزى در اين مورد مى‏نويسد : « به توصيت او و وجه او (مريم دايه سيف الدوله) اين تكيه بنا شده و وصى او مرحوم شيح محمد تقى بوده است »(18) .

 مرحوم علامه الفت در نسبنامه چنين مى‏نگارد : « ... بهر تقدير سال 1248 ق شيخ محمد تقى كبير در جوار اين مخدره مدفون گرديده و از آن پس افراد ديگرى از علماء و معاريف شهر و خاندان مسجد شاهى در پيرامونش بخاك رفته، فضاى تكيه نيز مطروس از قبور متفرقه و بسيارى از افراد اين خاندان و منسوبين به آنها مى‏باشند . ونيز شيخ محمد باقر كبير يكصد جريب از املاك مرغوب را در قريه كنگاز - از بلوك جى - به مصالح و تعميرات اين تكيه وقف نمود كه تا چند سال قبل به مصرف مى‏رسيد و اينك چنديستكه يكتن از سادات ... اقارب نسبى نگارنده بر خلاف شرع و قانون آن موقوفه را غصب نموده، دينارى بمصارف مقرره نمى‏رساند و لذا جمله ابنيه و آثار تكيه خراب و منهدم گشته و مى‏گردد »(19) .

 نگارنده گويد : در دهه شصت شمسى كه تب تخريب تخت فولاد بالا گرفته بود و عده‏اى به عمد يا به جهل قصورى يا تقصيرى قصد تخريب اين ابنيه تاريخى

 صفحه 35

 و قبور مؤمنين بلكه به واقع مركز اسناد ملى و تاريخچه گوياى شهر اصفهان را داشتند، از جمله معدود كسانى كه در مقابل اين عده مقاومت كرد و مانع از تخريب شد، مرحوم آية اللَّه والد آقاى حاج شيخ مهدى غياث الدين نجفى طاب ثراه بودند و در همان اوان ايشان نه تنها از تخريب جلوگيرى كردند بلكه به همت والاى خود و برخى از خيّرين تكيه مرحوم آقاى شيخ محمد تقى را تعمير اساسى نمودند . و خوشبختانه بعد از اين پايمردى و تلاش و گذر از آن دوره تخريب، اكنون اين تكيه جزو آثار ملى و تاريخى ايران به شماره 1735 در تاريخ 1375/3/26 به ثبت رسيده است .

 اميدوارم بأذن اللَّه تعالى ومنّه وكرمه كار تعميرات اساسى اين تكيه و بازسازى آن به انجام برسد و اين اثر ملى و تاريخى همچنان باقى باشد ان شاء اللَّه تعالى .

 مراثى و ماده تاريخ

 بعد از ارتحال شيخ محمد تقى جمعى از علماء و شعراء در رثاء ايشان اشعارى را سروده‏اند :

 1 - علامه خوانسارى صاحب روضات كه از شاگردان ايشان است در رثاء و ماده تاريخ معظم له اشعارى فرموده كه در روضات الجنات 125/2 در شرح حال او ضبط است چند بيت آن چنين است :

 يا للذي أضحى تقيّاً نهتدي    **   بهداه كالبدر المنير الأوقد

 أسفاً لفقد إمامنا الحبر الذي  ** حتّى الزمان لمثله لم نفقد

 تا آنجا كه مى‏فرمايد :

 العلم أمسى بعده مترحلاً ** والشرع لم ير بعده بمؤيَّد

 ومى فرمايد :

 صفحه 36

 لمّا مضيت مضت صبابة من هوى ** مجداً وأنت من السليل الأمجد

 علامة العلماء من في جنبه ** أركانهم بمكان طفل الأبجد

 مولاى أي قطب الأنام وطودهم ** ومشيّد الشرع المنير الأحمدي

 ودر ماده تاريخ مى‏گويد :

 طابت ثراه كما أتى تاريخه ** طارت كراك الى النعيم السرمدي

 2 - مرحوم محمد حسين بن محمد اسماعيل متخلص به ضياء از شعراء وخطاطين معروف قرن سيزدهم در اصفهان در مرثيه و ماده تاريخ شيخ محمد تقى اشعارى دارد به خط خودش بر روى سنگ مزار ايشان حك شده است :

آه كه در بزم دهر ساقى ايام ريخت

زهر أجل از جفا فخر جهان را به جام

شيخ محمد تقى آنكه بگاه سخن

صيقل نطقش زدود زآينه دل ظلام

كاشف اسرار حق هادى راه هدى

حامى شرع مبين وارث خير الأنام

بود زتقواى او خانه عصيان خراب

داشت زاحكام او دين پيمبر قوام

گوهر الفاظ او زينت گوش سخن

رشحه اقلام او زيب بديع وكلام

بود زعلمش بملك، جهل چوعنقانهان

داشته از نظم او كشور دين انتظام

بود فروع واصول ناقص اگر پيش از اين

علم فروع واصول فكرت او كرد تام

تا بأبد در جهان زنده بود نام او

گرچه بزير زمين خاك شد او را عظام

دردل سنگ‏ ارچه ‏شد لعل ‏درخشان‏ نهان

لعل درخشان برون آيد اگر از رخام

زآن مه برج علوم تا كه بيابد نشان

پويه بگردد زمين چرخ كند صبح وشام

در بر فضلش نزد، كس زفلاطون سخن

درگه درسش نبود هيچ زادريس نام

او بجنان شادمان باشد وأندرجهان

دست به‏سرمى‏زنندازغم‏اوخاص‏وعام

طاير روحش چو شد از قفس تن برون

رفت برون و نمود جاى بدار السلام

خانه دين را خراب گرنه فلك خواستى

بهر خرابى او از چه نمود اهتمام

اشك فشان در غمش ديده احباب واو

گشت به صحن جنان شاد دل اندر خرام

بس بعزايش فتاد غلغله اندر جهان

كرد گمان آسمان، كرد قيامت قيام

 صفحه 37

طاير روحش روان گشت بباغ جنان

چون زجنانش رسيد رايحه‏اى در مشام

از پس تاريخ آن كلك ضياء زد رقم

« راهنماى امم كرد بجنت مقام »

 1248                        

 3 - شاعر توانا واديب اريب آقاى فضل اللَّه اعتمادى متخلص به «برنا» مولود عام 1309 ه . ش مرثيه وماده تاريخى را بدرخواست صاحب اين قلم چنين سروده‏اند :

شيخ محمد تقى، عالم ايوان كى اى

كه نيمى از عمرو خود زيسته در اصفهان

صاحب حاشيه كز همت والا بود

بر كتبى چند او مؤلف و ترجمان

هم زاساتيد فن بوده به تعليم و درس

هم زصناديد فحل بوده بدرك و بيان

داد نويسندگى در كتب مختلف

داده به توصيف او كلك نويسندگان

مرثيه‏اى بى‏نظير سروده در رحلتش

شاعر دوران او ضياء شيرين زبان

كه زان رثاء فصيح لطف سخن گسترى

بود زهر مصرع وحرف كلامى عيان

ليك حفيدى از او ز اهل علم وعمل

كه آوردستم دگر زمان چو او مهربان

حبر فهيمى كه هست از نسب و از حسب

وقار و وارستگى به ذات او توأمان

مجد الافاضل كه اوست از دل وجان، روز و شب

خادم قرآن و دين، هادى پير و جوان

 صفحه  38

از سنه رحلتش زداعى تاريخ خواست

چنانكه باشد در آن زشخص و نامش نشان

بود زابجد فزون شيخ محمد تقى

زحد عهد و قرون زمرز سال و زمان

پس به وفاتش چنين خامه برنا نوشت

درون بيتى تمام به امر طبع روان

« عالم ايوان كى ونجف بعقبا نهاد

زوادى اصفهان قدم بعدن و جنان »

 1248

 صفحه 39

 مصادر شرح حال

 شرح حال ايشان را در اكثر كتابهاى تراجم و شرح حال و تاريخ مى‏توانيد بيابيد از آن جمله :

 هداية المسترشدين 32/1 چاپ جديد

 بيان سبل الهداية في ذكر اعقاب صاحب الهداية يا تاريخ علمى واجتماعى اصفهان در دو قرن اخير 123/1

 روضات الجنات 123/2

 علماء الاُسرة / 180 از صاحب روضات

 مستدرك الوسائل 400/3

 أعيان الشيعة 189/9

 الفوائد الرضوية / 434

 قصص العلماء / 117

 مرآة الاحوال 138/1

 مرآة الكتب 78/4 ثقة الاسلام تبريزى

 مكارم الآثار 1327/4

 ريحانة الأدب 403/3

 الكرام البررة 215/11

 نجوم السماء 477/1

 تذكرة القبور / 72

 الروضة البهية / 262

 لباب الألقاب / 50

 هدية الرازي الى الامام المجدد الشيرازي / 38

 ترجمه هدية الرازى / 32

 الذريعة، در مجلدات متعدد

 الأعلام 62/6

 فهرست كتابهاى چاپى عربى / 104

 معجم المؤلفين 131/9

 هدية العارفين 362/2

 دائرة المعارف تشيع 665/2

 دانشمندان وبزرگان اصفهان / 212

 سيرى در تاريخ تخت فولاد اصفهان / 91

 هدية الأحباب / 185 محدث قمى

 وقايع الأيام / 76 محدث قمى

 شمس التواريخ / 15 طبع اوّل

 وحيد بهبهانى / 218 على دوانى

 لغت نامه دهخدا - ذيل محمد تقى

 ايضاح المكنون 723/2 بغدادى

 رجال اصفهان 95/1 دكتر كتابى

 معجم المطبوعات العربية في ايران / 204

 فرهنگ بزرگان اسلام وايران / 479

 اثر آفرينان 83/3

 ريشه‏ها وجلوه‏هاى تشيع وحوزه علميه اصفهان 505/1

 مجله آينه پژوهش، شماره مسلسل 74/63